فوتوریسم یا آینده گری یا فیوچریسم (Futurism) یک جنبش هنری و ادبی است که در دهه ی ۱۹۰۹ توسط فیلیپ اوتو دهام در ایتالیا آغاز شد. این جنبش از هنرمندان خلاق و نوآورانه خواست که از تکنیک های جدیدی مانند نورپردازی، نقاشی با نور، و استفاده از رنگ های تازه و روش های نوین در نقاشی استفاده کنند تا تصاویری از جهان مدرن و صنعتی را بازتاب دهند. فوتوریسم به ویژه تاکید داشت که هنر باید زندگی روزمره، سرعت، حرکت، و انرژی را نمایش دهد. از این جنبش هنری می توان به عنوان یک پاسخ به تغییرات جامعه صنعتی و پیشرفت فناوری در دوران مدرن انگاره کرد. یک جنبش هنری که در ایتالیا و اوایل قرن بیستم شکل گرفت و هنر سنتی را طرد و از حضور جنبه های فنی و صنعتی در هنر حمایت می کرد. همچنین این جنبش متمایل به طرد گذشته بود. در این جنبش تعداد محدودی فیلم ساخته شده است
فوتوریسم یا آینده گری یا فیوچریسم (Futurism) یک جنبش هنری و ادبی است که در دهه ی ۱۹۰۹ توسط فیلیپ اوتو دهام در ایتالیا آغاز شد. این جنبش از هنرمندان خلاق و نوآورانه خواست که از تکنیک های جدیدی مانند نورپردازی، نقاشی با نور، و استفاده از رنگ های تازه و روش های نوین در نقاشی استفاده کنند تا تصاویری از جهان مدرن و صنعتی را بازتاب دهند. فوتوریسم به ویژه تاکید داشت که هنر باید زندگی روزمره، سرعت، حرکت، و انرژی را نمایش دهد. از این جنبش هنری می توان به عنوان یک پاسخ به تغییرات جامعه صنعتی و پیشرفت فناوری در دوران مدرن انگاره کرد. یک جنبش هنری که در ایتالیا و اوایل قرن بیستم شکل گرفت و هنر سنتی را طرد و از حضور جنبه های فنی و صنعتی در هنر حمایت می کرد. همچنین این جنبش متمایل به طرد گذشته بود. در این جنبش تعداد محدودی فیلم ساخته شده است
نقر. نقاری. کنداگری. عمل کنده گر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نحت، کنده گری کردن در چوب. (منتهی الارب). حکاکی و قلم زنی. (ناظم الاطباء). کنده کاری: گفت چه کار دانی گفت درودگری دانم و نقاشم و کنده گری و آهنگری نیز دانم. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). به اسطخر پارس کوهی است که آن را کوه نقشت گویند که همه صورتها و کنده گریها از سنگ خارا کرده اند. (فارسنامۀ ابن البلخی). و بر سر آن دکه از سنگ خارا سپید به خرط کرده چنانکه از چوب و مانند آن به کنده گری و نقاشی نتوان کرد. (فارسنامۀ ابن البلخی). نقشبندان کن، به کنده گری بر درت کرده عمرخود سپری. اوحدی (از فرهنگ رشیدی). - کنده گری کردن، حکاکی کردن و قلم زنی نمودن. (ناظم الاطباء)
نقر. نقاری. کنداگری. عمل کنده گر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نحت، کنده گری کردن در چوب. (منتهی الارب). حکاکی و قلم زنی. (ناظم الاطباء). کنده کاری: گفت چه کار دانی گفت درودگری دانم و نقاشم و کنده گری و آهنگری نیز دانم. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). به اسطخر پارس کوهی است که آن را کوه نقشت گویند که همه صورتها و کنده گریها از سنگ خارا کرده اند. (فارسنامۀ ابن البلخی). و بر سر آن دکه از سنگ خارا سپید به خرط کرده چنانکه از چوب و مانند آن به کنده گری و نقاشی نتوان کرد. (فارسنامۀ ابن البلخی). نقشبندان کن، به کنده گری بر درت کرده عمرخود سپری. اوحدی (از فرهنگ رشیدی). - کنده گری کردن، حکاکی کردن و قلم زنی نمودن. (ناظم الاطباء)